مدح و مرثیۀ امام جعفر صادق علیهالسلام
دارم هــوای تـربـت شـیـخ الائــمّـه چـشمم به دست رحـمت شیخ الائمّه منّت خدایی را که ما را خلق کرده از خاک پای حـضرت شیخ الائـمّه اسلام ناب جعـفـری سرمایۀ ماست جـانـم فـدای نـهـضت شـیـخ الائـمّه شاگردهای مکـتبش روزی گرفـتند از بحث و علم و حکمت شیخ الائمه هرکس نمازش را سبک دارد بداند بیبهره است از رحمت شیخ الائمّه کونوا لنا زینا… ولی ای وای بر من یک عمر گـشتم زحـمت شیخ الائمّه با اینکه سربارش شدم دیدم کریم است آقــا شـدم بـا عـــزّت شـیـخ الائـمّـه میچسبد آخر یک جهادی در مدینه خـادم شـدن بـا دعـوت شیخ الائـمّه یک روز«دسته»میبرم در کوچههایش تـحـت لـوای «هـیـئت شیـخ الائـمّه» وقتش رسیده باز هم روضه بخوانم از دردهـا و غـربـت شـیـخ الائـمّـه دیروز حیدر دست بسته، بیعمامه، امـروز آمــد نــوبـت شـیـخ الائـمّـه پای برهنه پشت مرکب ها دویدن… …بُرده توان و طاقـت شیخ الائـمّه بر مو سفیدان ناسزا گفتن روا نیست کـردنـد هـتک حـرمـت شیخ الائـمّه صاحب عزای روضههای کربلا بود در روضه خم شد قامت شیخ الائمّه شکـر خـدا که دخـترش اینجا ندیـده در بین مـقـتـل غـارت شیـخ الائـمّه شکر خـدا که اهل بیتـش را نبردند بـازی نـشد با غـیـرت شیـخ الائـمّه |